از چشم هایِ خُمارِ تو
تا سلام هایِ عاشقانه ی من راهی نیست ...
یک روز تو با من خواهی بود
روزی که من با لالایی بوسه هایم ،
لب های سرخِ تو را خواب می کنم
و از پیله هایِ قلبِ تو ،
پروانه هایِ شعر زاده می شوند ...
روزی که تو حرف می شوی
و دور تا دورِ اشک هایِ مرا خط می کشی
می دانم
تا طلوعِ تو در آغوشِ من ،
فقط چند ثانیه رویا باقی مانده است ...